دیشب شب دومی بود که خودت تنها تو اتاقت خوابیدی نیمه های شب ساعت ٣:٣٠ دقیقه بود که با صدات از جا پریدم اومدم و یه ده دقیقه طول کشید تا دوباره خوابت برد ، ولی هنوز پنج دقیقه هم نشده بود که دوباره صدام زدی و خلاصه ساعت ٤:٥ دقیقه دوباره خوابیدی و دیگه از خواب بیدار نشدی. . . تا صبح . دیشب سومین شب جدایی تو از من و من از تو بود غیر از یه دفعه که خیلی هم کوتاه بود بیدار نشدی تا ساعت هفت صبح که بیدار شدی و دیگه نخوابیدی . چهارمین شب رو خیلی بد گذروندم ساعت 3 ساعت 4 ساعت 5 هی بیدار می شدی و دوباره می خوابوندمت بقیه ی شبا هم نه خیلی راحت و نه خیلی دشوار تموم شدن ولی مهم اینه که شما از این به بعد تو تخت خودت و تو اتاق خودت خواهی خوابید. ...